وینکس مای لاو
امروز استلا کلی خرید کرده اولیش میوه است
کلی از وینکس های مختلف براتون گزاشتم
چون زیاد بودن حالشو نداشتم دونه دونه
بزارمشون برای همین
سری دوم هم میزارم باهاشون حال کنین باااااااای
★وینکس★
دوشنبه 17 مهر 1391 00:28
نویسنده : ♥تارا-استلا♥
ارسال شده در: winx ، bloom ، stella ، flora ، tecna ، musa ، layla-ayisha ،
سلام
کلی از وینکس های مختلف براتون گزاشتم
مطالب جدید وینکسی
مرسي
اينم آرم وبم:
کد:
اين لوگومه.
این نشان یا بهتره بگم امضامه:
بفرمایید: به درخواست يكي از دوستام عكس وسايل وينكسي خودمو آوردم نبينين از دست رفته نظرم فراموش نكنين لطفا حالا بدويين برين ادامه مطلب برين ديگه! اين عكسو ميذارم اينجا ولي بقيش تو ادامه مطلبه
اينم اتاقش
کتابخانه ای جادویی
تاج یا کلاه مجله ی ستارگان و چمدان حیوانات بالش های رنگارنگ داستان وینکسی : بلوم و استلا و لایلا و موزا وفلورا وتکنا با هم به یک جای یخی که قصرتریکس یا دشمناشون اونجا بود برن اما تو راه که برای استراحت ایستادن بلوم توی یک چاله ی بزرگ افتاد و جلوتر رفت یک دفعه چشمش به یک در بزرگ افتاد و در رو باز کرد یک سالن بزرگ رو دید که خیلی هم زیبا بود فوری برگشت و به دوستاش قزیه رو گفت بعد دوستاش هم پایین اومدن و به قصر رفتن که یک دفعه یک فرشته ی زیبا اومد و گفت بیاین تا اینجا رو بیشتر بهتون معرفی کنم بعد گفت بلوم تو جلوتر بیا بلوم گفت تو منو از کجا میشناسی فرشته گفت بهت میگم بعد تمام اون قصرزیبایی که زیر برف بود درخشید وبه حالت اولش برگشت بعد اون فرشته یک تاج رو به بلوم نشون داد و گفت:«موضوع از اونجایی شروع میشه که تو به دنیا اومدی و دشمنان به این جا حمله کردند و مادرت تو رو به من داد تا به وسیله ی جادو تو را به قسمت دیگری از دنیا ببرم.من برای این که کسی منو تو رو نبینه به کنار دیوار ی رفتم و جادویی کردم که تو تبدیل به پری آتش شدی و به قسمت زیبایی از دنیا رفتی . حرف فرشته تموم شد و بلوم اشک از چشماش جاری بود تاج رو روی سرش گذاشت(خداییش قشنگ تر شده بود)همون موقع دشمنان حمله کردن و بلوم شون نتونستن زیاد از خودشون دفاع کنن چون خسته بودند .یک دفعه یک جت پایین اومد اونایی که بیرون اومدن (برندون تیمی اسکای )بودن اونا کمی سر دشمنا رو گرم کردن تا بلوم شون استرا حت کنن بعد باهم همه ی لشگر دشمنان رو از بین بردند بعد هم یک غول اومد تکنا حسار الکتریکی دور غول کشید و فلورا شکوفه های گوشت خار رو به طرفش پرت کردو استلا کمی اونو زخمی کرد وموزا با گذاشتن موسیقی بلند کار اونو یکسره کرد.
سلام بچه ها برای نسترن جون یه بنر ساختم به ادرس زیر:
nastaran1378.blogfa.com
امیدوارم وقتی نیستم وبمو فراموش نکنید.
دوستتون دارم
تا تعطیلات بعدی خداحافظ
دیگه نمیتونم اپ کنم
شوخی بود باور نشه سر کاری بود
راستی داشت یادم میرفت برای مهتاب جون هم ساختم حالا نمیدونم خوبه یانه
قالب استلا و بلوم:
این قالبو برای میهن بلاگ هم میتونید سفارش بدید
وینکس مجک
سلام عکس های راکسی جون:
خیلی زززییییببااسسست نظر
خوبی خوشید سلامتید میدونم عالی هستید
ولی نظر هم بدید سر وقت
من قول میدم همهی سفارشات وینکسی
شما را یک روزه انجام بدم ولی نظر بدید.
بچه ها بیان باهم دردو دل کنیم من تنها مشکلم نظر ندادن شماست
شما چی؟ مطمنم شما هم همین هستید. بچه ها اگه دوست دارید
کپی کنید ولی نظر بدید!!!!!!!!!!!!!!!1
بچه ها خیلی مهربونن دیگه نظر میدن حسا بی مثل شما ها
نظر نظر نظر نظر نظر نظر نظر نظر نظر نظر 5000 تا نظر
وینکس هارمونیس یک مسابقه داره توی نظرات شرکت کنید
وجواب رابنویسید :مسابقه:ایا استلا خوشمل تره یا بلوم یا میو سا یا
تکنا یا فلورا یا لایلا یا راکسی؟ جواب را توی نظرات بگید!
خوبه دیگه وینکسی ها نظر که میدید دیگه پس خیلی مهربونین مرسی
love for youحالا خواهشن برید ادامه ی مطلب.
بدو ادامه
ادامه مطلب
خوب بچه ها دیگه کافی عکس دیدن میریم سراغ قوا نین وبلاگ :
1- ورود پسران ممنوع !
2-اگر سفارش قالب داشتید حتما توی نظرات بگید.
3- بدون نظر بیرون نرید...
بچه ها اماده ی یک سوپرایز وینکسی هستید ؟
عکس ها ی وینکس:
خوشگل بودن دیگه....
وینکسی
سلام بچه ها من یه خرگوش ناز دارم یه پیغام براتون داره از شهر وینکسی هاگوش بدید:
خرگوش به نام ماری
ماری :بچه ها سلام من ماری هستم یه بنر براتون ساختم باکدش لذت ببرید.
کد بنرمون:
alt=""بهترین وب وینکس"">
اندازه واقعی اینجا رو کلیک کنید
اینم یه تقویم ناز نازی وینکس خودمون
بزن دست قشنگه رو
ا وااااااا ببخشید منظورم بنویس نظر ر رو بود .
این بهترین لایلای دنیاسسست
داستان آشنا شدن استلا با بلوم
توی یک روستا یک دختر به اسم بلوم زندگی میکرد بلوم عاشق دوچرخه سواری بود یه روز وقتی داشت توی جاده ی جنگلی دوچرخه سواری میکرد که متوجه شد که پشت بوته ها یه اتفاقی داره می افته اروم از دوچرخه پیاده شد و از کنار بوته ها نگاه کرد دید یه دختر زیبا که از قرار معلوم همون استلا بود داشت با یک دیو میجنگید استلا زخمی و خسته بود و داشت از حال میرفت ناگهان استلا بیهوش شد بلوم فوری رفت جلو وقتی دیو اون رو دید فوری به اون حمله کرد بلوم کمیزخمی شد تا خواست دوباره بره جلو متوجه ی نیروی خواسی در خودش شد وقتی دیو حمله کرد بلوم با نیروی آتش اژدها دیو رو شکست داد. بعد استلا رو به کنار درخت پیری برد وقتی استلا به هوش اومد ازبلوم تشکر کرد و با هم دوست شدن استلا بلوم رو همراه خودش به مدرسه ی جادویی برد(مدرسه ی جادویی یک مدرسه بود که پری ها اونجا یاد میگرفتن که چی جوری باید از نیرو هاشون استفاده کنند و بجنگند)وقتی دم در مدرسه ی جادوی رسیدن نگهبان گفت بلوم اجازه نداره بیاد داخل ولی وقتی موضوع رو فهمید اجازه داد که بره داخل بعد از چند وقت بلوم و تکناو استلاو فلورا و ميوساو لایلا با هم دوست شدن و یاد گرفتن چه جوری از نیرو هاشون استفاده کنند اون ها تصمیم گرفتند یه گروه درست کنند و اسم گروهشون رو وینکس گذاشتند.